کد مطلب:313559 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:189
دکتر گفت: حضرت عباس خوب عمل کرده است
حجةالاسلام والمسلمین، آقای حاج سید جعفر میرعظیمی، مؤسس كتابخانه و مسجد حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام در محله ی زندآباد قم می باشند كه در جلد دوم این كتاب شریف در باب مسجد و كتابخانه ی یاد شده مفصل بحث خواهد شد. ایشان چند كرامت را به شرح زیر مرقوم داشته اند كه می خوانید:
1. روزی شخصی، به نام قربان عروجی، به مسجد حضرت ابوالفضل علیه السلام آمد و یك انگشتر طلا داده و گفت: مال حضرت عباس علیه السلام است. او گفت: نذری است و ماجرا را چنین توضیح داد:
شب سیخ كباب به چشم دخترم فرورفت. وقتی او را به خدمت آقای دكتر كرمانی چشم پزشك در قم بردم، گفت: فردا بیاورید كه باید عمل بشود.
از مطب دكتر به طرف منزل روانه شدیم، مقابل مسجد كه رسیدیم دخترم پرسید بابا دكتر چه گفت؟
گفتم: دخترم، فردا چشم شما را عمل خواهند كرد. دخترم به طرف مسجد توجه نموده و گفت: ای علمدار كربلا،ای ابوالفضل العباس علیه السلام، مرا شفا بده كه فردا لازم به عمل جراحی نباشد، یك انگشتر طلا به مسجد شما تقدیم می دارم.
فردا وقتی به بیمارستان كامكار قم نزد دكتر رفتم، وی دستور داد دختر را در اطاق عمل بی هوش كردند ولی وقتی چشم را دوباره معاینه كردند، خیلی با تعجب گفت: این همان دختر است؟!
[ صفحه 382]
گفتم: بلی. گفت: از دیشب تا به حال چه كرده اید؟ گفتم: هیچ! فقط، شب وقتی كه از كنار مسجد حضرت ابوالفضل علیه السلام عبور می كردیم، متوسل به حضرت قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام شدیم. دكتر كرمانی گفت: حضرت عباس علیه السلام خوب عمل كرده است!
1. روزی شخصی، به نام قربان عروجی، به مسجد حضرت ابوالفضل علیه السلام آمد و یك انگشتر طلا داده و گفت: مال حضرت عباس علیه السلام است. او گفت: نذری است و ماجرا را چنین توضیح داد:
شب سیخ كباب به چشم دخترم فرورفت. وقتی او را به خدمت آقای دكتر كرمانی چشم پزشك در قم بردم، گفت: فردا بیاورید كه باید عمل بشود.
از مطب دكتر به طرف منزل روانه شدیم، مقابل مسجد كه رسیدیم دخترم پرسید بابا دكتر چه گفت؟
گفتم: دخترم، فردا چشم شما را عمل خواهند كرد. دخترم به طرف مسجد توجه نموده و گفت: ای علمدار كربلا،ای ابوالفضل العباس علیه السلام، مرا شفا بده كه فردا لازم به عمل جراحی نباشد، یك انگشتر طلا به مسجد شما تقدیم می دارم.
فردا وقتی به بیمارستان كامكار قم نزد دكتر رفتم، وی دستور داد دختر را در اطاق عمل بی هوش كردند ولی وقتی چشم را دوباره معاینه كردند، خیلی با تعجب گفت: این همان دختر است؟!
[ صفحه 382]
گفتم: بلی. گفت: از دیشب تا به حال چه كرده اید؟ گفتم: هیچ! فقط، شب وقتی كه از كنار مسجد حضرت ابوالفضل علیه السلام عبور می كردیم، متوسل به حضرت قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام شدیم. دكتر كرمانی گفت: حضرت عباس علیه السلام خوب عمل كرده است!